˙·٠•●♥≈≈ تنـــها و دل شکســـــته ≈≈♥●•٠·˙
خانـ ه ♥ لینـ ک ♥ ایمیـ لـ ♥ پروفایـ لـ ♥ طـراح
هرگاه از شدت تنهايي به سرم هوس اعتمادي دوباره ميزند خنجر خيانتي را كه در پشتم فرو رفته در مي آورم... صيقلي عاشقانه نوازشش كرده ، دوباره بر سر جايش ميگذارم... از قول من به آن لعنتي بگوييد: خيالش تخت من ديوانه هنوز به خنجرش هم وفادارم...
بـا پاهایـے چنـان پـاورچین بـه خـواب ِ من آمد که نـفهمـیـدم کی از خود رفتمـ و بـا پـاهـایـے چنـان پـاورچـین از خـواب ِ مـن رفـت که نـفهـمم دیـگر بـه خود بـرنـخواهم گـشت ...
دیر آمدی...
به آنکه عاشقانه دوست دارد بگو حلالم کند.... این همه دوست داشت...؟؟!! این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
می خواستم بنویسم حواسم هست ... حواسم هست که حواسم را پرت کنم ... که دردهایم فقط و فقط مال خودم باشند ... که اشکهایم سهم من و بالشم باشد ... می خواستم بنویسم خوب از پسش بر آمده ام ... بلند بلند می خندم ... هی لبخندهای مصنوعی بر صورتم می کشم ... که همه باور کرده اند خوشبختی ام را... خواستم بنویسم خوب گم شده ام میان روزمرگی هایم خواستم اما نشد ... کم آورده ام ... نادیده گرفتن این بغض های تازه کار من نیست ... بیش از این نمی توان به خودم دروغ بگویم ... خسته ام ... خسته تر از آن که در باور کسی بگنجد ... خدایادست هایم راروصورتم میکشم
اشکهاموپاک میکنم وماتو مبهوت نگات میکنم طلبکار نیستم فقط.. فقط مشتاقم بدانم ته ته ته قصه چ میکنی بامن؟؟؟؟؟؟؟
مادر.......
مراببخش ......دردبدنم بهانه بود کسی رهایم کرده بود... که صدای بلند گریه هایم اشکت رادراورد...
کم اوردم میفهمی
تویی که اسمت تقدیره... سرنوشته.. قسمته هرچی هستی دست از سرم بردار.
و چه بد شکستی قلبمو هرگز نمی بخشمت بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي .... بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي .... بخاطر دلي كه برايم شكستي ...... بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي ..... بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي ..... بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي
آدم یک جایی میرسد که دست به خودکشی میزند نه اینکه یه تیغ بردارد رگشو بزند.... نـــــــــــــــــــــــــــه!!!! قید احساسش را میزند !!
صدایم میزد"گلم" گلی بودم در باغچه دلش،اما... او باغبان عاشقی نبود گاهی سرمیزد و دل میبرد سالها بعد دانستم که من تنها نبودم او باغبان گل های زیادی بود
با چشماטּ פֿـیس בنبال سنگ قبرم مے گشت؛ اما یاבش نبوב... روزے را ڪـہ بهم گفت گورت را گم ڪن. این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
گاهے دلم بے هوا ، هوایت را مے کند . . . هواے تو ، تویے کہ هیچ وقت هوایم را نداشتے ! احســاس میکنـــم بــازی را باختــم, ولــی هیچکــس حواســش نیســت کــه مــن یــار بــودم نــه حــریف! میگویند:خسته نباشی...کوه کندی! .............................................................. .................................................................... ................................................................... امشب شب تولد منه
من زخم های بی نظیری به تن دارم که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند براﮮ بعضـــﮮ בرבها نــﮧ میتواלּ گریــــــــﮧ کَــرב...
نــﮧ میتواלּ فریــــــآב زב :
براﮮ بعضـــﮮ בرבها
فقـــط میتواלּ
نگــــاه کَرב
و بــﮮ صـــــבا شکستــ
عشــــــ♥ــــــق ... رقصیدن به ساز کسی نیست یــــک رقــــص دو نفــره است گــــاهی یــک قــدم به جــــلو و گــاهی یک قــدم به عـــقب ...
قـبـــل تــر ها..!!
دلـــــم میگـــــیرد
خیلی وقته گم شدم باز دلم به اندازه ي يه دنيا از همه خسته شده. به اندازه ي همه ي دلتنگيام خستم كي تموم ميشه...؟؟ روز آخر از ته دل مي خندم به اين دنياي لعنتی خسته ام ... از این زندگی خسته ام . از این پنجره ها خسته ام . دیگر حتی از خوب بودن هم خسته ام
خسته از تمام ایمان به پاکی و صداقت دروغینت خسته ام ؛ خسته از شنیدن صدای غریبه ای که زندگی مرا جهنم کرد خسته از تمام خستگی هایم خسته ام ، از خودم
بعضی حرفها رو نمیشه گفت ؛ باید خورد ! ولی بعضی حرفارو نه میشه گفت،نه میشه خورد! میمونه سر دلت ! میشه دلتنگی...میشه بغض...میشه سکوت... میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چه مرگته! نمیدونم باز امروز چه مرگمه!!! ------------------------------------ خیلی سختِ نگه داشتن بغض پشت تلفن . . .! مخصوصاً وقتی که میخوای نفهمه . . هی قورتش میدی . . .هی . . اما آخرم چیکه چیکه اشکات گونه ها تو خیس میکنه! اون موقع هس که یهو تلفنُ قطع میکنی. . . ------------------------- هی به خودت میگی من دیگه فراموشش کردم .. اصلا به من چه او الان کجاست و داره چیکار میکنه اما یهو یاد اون روزا یه چیزی رو داخل گلوت میترکونه... که تا اشک نریزی خالی نمیشی... ------------------------------ پشت این بغض بیدی نشسته است... که خیال میکرد با این بادها نمیلرزد ! خدایاااااااااا از حست بگو برایم می بینیو ســــاکتی؟؟؟ --------------------------
فقط چند لحظه کنارم بشین یه رویای کوتاه تنها همین | ته آرزوهای من این شده | ته آرزوهای ما رو ببین فقط چند لحظه به من گوش کن | هر احساسی رو غیر من تو جهان واسه چند لحظه فراموش کن برای همین چند لحظه ی عمر همه سهم دنیامو از من بگیر | فقط این یه رویا رو با من بساز | همه آرزوهامو از من بگیر نگاه کن فقط با نگاه کردنت منو تو چه رویایی انداختی | / | به هر چی ندارم ازت راضی ام تو این زندگی رو برام ساختی به من فرصته هم زبونی بده – به من که یه عمره بهت باختم | / | واسه چند لحظه خرابش نکن بتی رو که یه عمر ازت ساختم فقط چند لحظه به من فکر کن | نگو لحظه چی رو عوض میکنه | همین چند لحظه برای یه عمر همه زندگیمو عوض میکنه برای همین چند لحظه ی عمر تو هر لحظه دنیامو از من بگیر | فقط این یه رویا رو با من بساز همه آرزوهامو از من بگیر اینم لینک اهنگه http://dl5.my-music.ir/music/13923/Ehsan-KhajeAmiri-Avaye-Baran-%5BMy-Music.iR%5D.mp3
اگر روزی مردم تابوتم را سیاه کنید تاهمه بدانند سیاه بخت بودم بر روی سینه ام تکیه یخی بگذارید تا بجای معشوقم برایم گریه کند چشمانم را باز بگذارید تاهمه بدانند چشم انتظار معشوقم بودم و آخرین خواسته من از شما اینکه دستانم را ببندید تا همه بدانند خواستم ولی نتوانستم
چه سخت است ، تشییع عشق ------------------------------------- من زخم های بی نظیری به تن دارم -----------------------------------
پسری که تو را دوست داشته باشد تنت را عریان نمیکند بــــــــانو ! بلکه لباس عروس بر تنت میکند بفهم عشق اگر واقعا عشق بود لذت بوسه بر پیشانی خیلی بیشتر از لب دادن بود
اگر عشق واقعا باشد همان دستانت را که میگیرد حتی برای لحظه ای دیوانه اش میکند وازبرق چشمانت مست میشود احتیاج به هم آغوشی و همخوابی نیست
خلاصه رفیق سرت را درد نیاورم اگر عشقت مردانگی داشته باشد از دوری یکدیگر هم لذت میبرید چون مطمئن هستی جایت در میان قلبش ثابت و دست نخوردنیست ! لازم نیس هر روز هفت قلم آرایش کنی که مبادا خوشگلتر از تو دلش را ببرد خیالت تخت است که
تو با همان قیافه و خود واقعیت حاکم ذهن او هستی
این مطمئن بودن رابطه یعنی بالیدن به خود و افتخار کردن به سرنوشت که یک مردی توی زندگی داری تا همیشه تکیه گاهته و یقین داری که تنها انتخابش تو هستی و بــــــــس " هیچ گاه " -------------------------------------------------------- تمامی غصه هایی را که برایت خوردم بالا اوردم طعم بی هودگی میداد دلم را بالا میاورم با این انتخابش......! --------------------------------------------------------------------- پایان من نیست ...... آغاز بی لیاقتی توست ..... همیشه بهترینها برای من بوده و هست .... اگر مال من نشدی قطعا بهترین نبودی......................!!! -----------------------------------------
کمی تغییر کرده ام ...
برای شناختنم عکسم را مچاله کن!!!
هنوز شبها با یاد تو میخوابم
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست... اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش "
درمن گرگی است خسته از نبردهای
پی درپی برای زندگی...
درگوشه ی غاری نشسته وزخمهایش رامیلیسد...
وااااااای از روز انتقام...
همه را غار نشین خواهم کرد...
و چه بد خورد شدم
و چه بد پشیمونم کردی
و چه بد زخم خوردم
از دوست......
و چه سخت خسته ام از این زندگی
خدایا
فقط منتظر سوت پایانم
پس کی؟!؟!
بس نیست؟؟؟؟؟
اون لحظه که گفتی یکی بهتر از تو پیدا کردم
یاد اون روزایی افتادم که به صد تا بهتر از تو
گفتم:بهترینو دارم......
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست... اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش "
نمیدانند دل کندم از کسی که کوهم بود...
من گــمان می کــردم، رفتنــت ممــکن نیســت
رفتنــت ممــکن شــد، ...بــاورش ممــکن نیســت
صندوق صدقات نیست دل من
که گاهی سکه ای محبت در آن بیاندازی
و پیش خدای دلت فخر بفروشی ...
که مستحقی را شاد کرده ای ... !!!
من یک سال بزرگتر شدم
و عشق من یک سال در دلت کوچکتر
من اما هیچ وقت شب تولدم با تو نبودم
من هیچ وقت در دلت نبودم . . .
تولدم نامبارک...!
اما تو مهربان ترینشان بودی
عمیق ترینشان
عزیز ترینشان
بعد از تو آدم ها…تنها خراشی بودند بر من
عشق من…خنجرت کولاک کرد…
وقــــــــتـی مـــــیدآنم
در دنـــــــیآیِ بـــــه این بـــــزرگی
هیچ دلـــی نیســت کــه بـــرآیِ مـن تنـــگ شـــود...
بعدشم میگی خودش قطع شد
بر روی شانه های فراموشی و دل
سپردن به قبرستان جدایی وقتی میدانی
پنج شنبه ای نیست تا رهگذری بر بی کسی ات
فاتحه ای بخواند
اما تو مهربان ترینشان بودی
عمیق ترینشان
عزیز ترینشان
بعد از تو آدم ها…تنها خراشی بودندبر من که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند
عشق من…خنجرت کولاک کرد…
ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠـــﻪ ﯼ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺩﺍﺷﺘــﻦ ﺩﺍﺭﻡ
ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫـــــــﻢ ﮐﺴـﯽ ﺩﻭﺳﺘــﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺳـــــَــــﺮﺩﻡ …
ﻣﺜـﻞ ﺩﯼ , ﻣﺜـﻞ ﺑﻬﻤـــﻦ , ﻣﺜـﻞ ﺍﺳﻔﻨــــــﺪ
ﻣﺜـﻞ ﺯﻣﺴﺘــــﺎﻥ
ﺍﺣﺴــــــﺎﺳـﻢ ﯾـﺦ ﺯﺩﻩ
ﺁﺭﺯﻭﻫـــﺎﯾـﻢ ﻗﻨﺪﯾــــﻞ ﺑﺴﺘــﻪ
ﺍﻣﯿــــــﺪﻡ ﺯﯾــﺮ ﺑﻬﻤــﻦ ِ ﺳــﺮﺩ ِ ﺍﺣﺴــﺎﺳﺎﺗﻢ ﺩﻓــــــــﻦ ﺷـﺪﻩ ….
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻣـــــدنی ﺩﻝ ﺧﻮﺷــﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘـــــنی ﻏﻤﮕﯿــﻦ
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﭘــُﺮ ﺍﺯ ﺳﮑـــــــــﻮﺗـﻢ ..
و نگرانــــــــــــت میشــه ...!
چـــون یــک روز بیــدار میشـــی و میبینــی ...
مـــــــــاه رو از دســــت دادی ...
وقتــی که داشــتی ســـــــتاره ها رو میشـــمردی ......!
به خاطر " هیچ کس "
دست از " ارزشهایت " نکش؛
... چون ... زمانی که آن فرد از تو دست بکشد؛
تو می مانی و یک " منِ " بی ارزش ...!
طراح : صـ♥ـدفــ |